موضوعات

تاریخ افغانستان قدیم (آریانا)

وطن عزیزمان افغانستان از کشورهای قدیم جهان به شمار می رود .
نیاکان ما در حدود 5000 سال پیش در وادی های شمالی هندوکش زندگی می کردند.
تکه های ظروف سفالی . استخوانی . و سنگی که از مزار شریف و بدخشان به دست آمده گفته ما ذا تأیید می کند . بنابر این اجداد ما هزاران سال پیش شهر نشین شدند زراعت کردند حیوانات خانگی تربیت نمودند
در حدود 5000 سال پیش پدران ما در شمال افغانستان که دریاهای زیاد و آفتاب گرم دارد ساکن شدند آنها زندگی قبیلوی داشتند و رؤسای قبایل بر مردم حکومت می کردند و از این دروه تاریخ ما سند تحریری در دست نیست و تاریخ آن نیز با افسانه آمیخته شده است .
اجداد ما خود را آریائی می گفتند . آریا به معنی نجیب است و مملکت خود را آریانا یا کشور مردمان نجیب می گفتند.
آنها نظام پادشاهی را به وجود آوردند و یک نفر را به عنوان پادشاه انتخاب کردند .
آن شخص یما نام داشت یما پادشاه مهربان بود.
بلخ (بخدی) را پایتخت خود ساخت و گرداگرد آن را به دیوار بلند احاطه کرد و شهر بخدی به صورت مربع آباد شده بود و بر فزار آن بیرق های بلند نصب کرده بودند که از جاهای دور دیده می شد.از اینرو بخدی به نام شهر بیرق های بلند یاده شده است .
یما یه سرسبزی و زراعت مملکت خود علاقمند بود . او یک عصا و یک قلبه طلائی داشت که اولی نشانه سلطنت و دومی علامت زراعت بود.
یما به مردم خود بافندگی فلزات و ساختن عطرها را یاد داد او طبقه روحانیون را به وجود آورد و جشن روز اول سال که به نوروز مشهور است از یادگارهای دوره او می باشد .
پس از مرگ یما عده ای از نجیب زاده گان پادشاه شدند که آنها را به نام پیشدادیان یاد می کنند .
پیشدادیان از کلمه پیش و داد ساخته شده که معنی آن عدل و انصاف است .چون پادشاهان این خانواده با انصاف و عدل بر مردم حکومت می کردند . آنها در تاریخ قدیم به این نام مشهور گردیده اند.

دین مردم آریائی

مردم آریانا مشرک و بت بودند . آنها چیزهائی را که مفید یا مضر تشخیص می دادند خدا می دانستند و پرستش می کردند . بدین ترتیب آنها آفتاب . مهتاب . ستارگان . برق . الماسک و طوفان را می پرستیدند و از خدایان مشهور آنها یکی دیو که فکر می کردند برای آنها فایده می رساند ولی بعدها معنی آن تغییر کرد و خدای ترس و وحشت گردید . چنانکه دیو در زبان فارسی امروز موجودی ترسناک و وحشت آور می باشد . اگنی خدای دیگر آنها بود که فکر می کردند آتش را در اختیار دارد و اندرا رب النوع جنگ بود که گمان می کردند از مردم دلیر و جنگجو حمایت می نماید مردم آریانا عبادتگاه نمی ساختند بلکه بالای تخته سنگ می نشستند و در وقت طلوع و غروب آفتاب به عبادت مشغول می شدند و آنها در وقت عبادت یک نوع شربت به نام سوما می نوشیدند و آریایی ها مراسم مذهبی را با خواندن سرود انجام می دادند خانواده ها به فرزندان خود آداب نیکو و سرود مذهبی را یاد می دادند.


مراسم عروسی در نزد مردم آریائی

مراسم عروسی آریایی ها ساده برگزار می شد قبل از همه خواستگاری می شد . داماد همراه خانواده و دوستان خود برای انجام مراسم عروسی به خانه عروس می رفت . در مراسم عروسی گاو می کشتند و گوشت آنرا پخته و از مهمانان پذیرائی می کردند . داماد دست عروس را گرفته و او را دور آتش می چرخاند. سنگی را روی زمین می گذاشتند و از عروس می خواستند که بالای آن ایستاده شود . این کار را به فال نیک می گرفتند ومایه داشتن فرزندان می شمردند. در اخیر داماد و عروس بر عراده ای که با گلهای سرخ مزین شده بود سوار می شدند و به خانه عروس می رفتند .
زن در جامعه آریایی وفادار و ثابت قدم بود چنانکه می گفتند زن در خانه شوهر مانند ستاره قطبی ثابت قدم است .

شکار از زمانه های بسیار قدیم میان بخدی نشینان رواج داشت مردم آریایی با تیر و کمان و فلاخن حیوانات را شکار می کردند . آنها شیر و پلنگ را تلک و آهو را در خسپوشک و پرندگان را با دام می گرفتند.


خانواده کیانی

پس از پادشاهان پیشدادی خانواده کیانی در بلخ پادشاه شدند و نام پادشاه اول این خانواده کواکواتا بود که در زبان فارسی به کیقباد تبدیل شده است . کواکواتا جوان دلیری بود او زراعت و مالداری را خوش داشت . می گویند روزی او در بیابان گوسفند می چراند که دو باز از هوا آمدند و تاج طلایی را که در چنگال داشتند بر سر او گذاشتند و به این صورت او پادشاه شد .
بعد از کواتا یوسا بر تخت نشست او جوانی زیبا و دلیر بود یوسا بعد از آرامی کشور متوجه دشمنان خارجی گردید و به سوی عرب حمله کرد در مازندران جنگ نمود و دشمنان را سرکوب ساخت و آنجا را فتح نمود .
هوسرا از پادشاهان مشهور خانواده کیانی بود او با توریا جنگ کرد و آنها را از وطن بیرون راند مملکت را‌آباد کرد سرکهای بسیار ساخت و برای نگهداری وطن خود کوشش های بسیار کرد . در ساخت سرحدات مملکت پایگاهایی برپا نمود و بدین وسیله از حمله دشمن جلوگیری نمود.
مردم آریایی دلیری و جنگجویی را از پدران خود آموخته بودند . آنها به دلیری از وطن پدری خود دفاع می کردند . عساکر آنها از قوای پیاده و سواره تشکیل شده بود مهم ترین ابزارهای جنگی آنها عبارت بودند از تیر . کمان . نیزه . قمه . فلاخن .


مهاجرت های بزرگ

آریایی ها سالهای طولانی در دامنه های کوه هندوکش می زیستند رفته رفته نفوس آنها زیاد شد و بر تعداد گاو و گوسفند آنان افزوده شد و جای برای چراندن رمه های شان تنگ شد آنگاه آنان جای خود را ترک گفته و به سرزمین های دیگر مهاجرت کردند این واقعه را در تاریخ به نام مهاجرت های بزرگ آریایی یاد می کنند.
شماری از مردم ما به سوی دشت های سرسبز و حاصل خیز اندخوی . میمنه . مرغاب . وادی هلمند . رفتند دسته دیگر همراه گله های گاو و گوسفند خود به وادی کابل کوچ نمودند و در پنجشیر . نجراب . تگاب . لغمان . کنر . و نورستان پراگنده شدند عده ای هم سواحل شاداب دریای شمان خروشان ارغنداب را برای سکونت خود برگزیدند.


عصر ویدی

این مهاجرت ها در حدود 3500 سال پیش اتفاق افتاد که در تاریخ قدیم وطن ما به نام دوره ویدی یاد می شود در زبان قدیم "وید" به معنای دانش و دانایی است چون در این دوره شعر ترقی کرده و آگاهی مردم بالا رفته بود این دوره را به نام عصر ویدی یاد می کنند.
اشعار ویدی اولین اثر ادبی قدیم مملکت ماست این اشعار نوشته نشده بلکه سینه به سینه انتقال نموده است . پسانتر در زبان سانسکریت نوشته شده است. سانسکریت از زبان های قدیم آریایی بود در اشعار ویدی نام پادشاهان . دریاها . و کوه ها ممکلت ما بیان شده است.
درعصر ویدی پادشاهان تمام کارها را به مشوره انجام می دادند مردم در دهکده ها جرگه های قومی برپا می کردند در این جرگه ها مسایل صلح و جنگ پیمان های دوستی و غیره مطرح شده و یک فیصله عمومی صادر می گردید.
زن در جامعه ویدی مانند مردها در تمام مراسم مذهبی و جشن ها آزادانه شرکت می نمود و زیورات می پوشید زنان به شعر علاقه داشتند و شعر می سرودند موسیقی و رقص در میان مردم علاقه مندان فراوانی داشت آنها انواع آلات موسیقی از قبیل نی رباب و دهل را می شناختند.


خاندان اسپه

نیاکان ما سوارکار بودند و در نگهداری اسپ علاقه داشتند خاندان اسپه چون گله اسپ نگهداری می کردند و در اسپ سواری مهارت داشتند خانواده شاهی اسپه نامیده شدند حتی شهری که در کنار بخدی آباد کرده بودند زراسپه (اسپ طلایی) نام داشت.
اولین پادشاه این خانواده اروت اسپه نام داشت و به نام لهراسپ نیز شهرت دارد این پادشاه در آبادی مملکت خود علاقه بسیار داشت پس از اروت اسپه پسرش که ویست اسپه نام داشت در بخدی به سلطنت رسید . او در داستان به نام گشتاسپه هم یاد شده است ویست اسپه مردی وطن دوست بود و برای نگهداری وطن خود از دست اندازی دشمنان تلاش های بسیار کرد با دشمنانی که در شمال دریای آمو می زیستند و خیال داشتند که بر مملکت ما حمله کنند جنگید و آنها را از پای در آورد.


زردشت

زردشت در حدود 2600 سال پیش از امروز در بلخ به دنیا آمد او از خانواده نجیب بلخ بود . پدرش جسپ نام داشت و با وزیران پادشاه بلخ روابط خانوادگی داشت . زردشت مرد پرهیزگار و پاکدامن بود . از همین سبب او را "سپین تمان" یعنی پاک دامن می گفتند زردشت کشمکش های اجتماعی را زاده اختلافات مذهبی می دانست او دین جدیدی را رواج داد و خدای یگانه را آهورا مزدا می نامید و معبودان متعدد را رد کرد و اساس یگانه پرستی را رواج داد.
ویست اسپه پادشاه بلخ مذهب او را پذیرفت و امر کرد که کتاب زردشت بر روی 1200 پوست گاو نوشته شود و به تمام معابد مملکت تقسیم گردد زردشت در یکی از جنگ هایی که میان وست اسپه و تورانی ها اتفاق افتاد شرکت جست و دراین جنگ کشته شد او در وقت مرگ 77 ساله بود.
نام کتاب زردشت اوستا است کتاب اوستا سالها د رآتشکده بلخ نگهداری می شد و در حمله اسکندر مقدونی یک بخش آن سوزانده شد و بار دوم در قرن سوم میلادی جمع آوری شد کتاب اوستا در دوره های اسلامی و حملات مغل آهسته آهسته نابود گردید امروز یک بخش کوچک اوستا موجود است اوستای موجود شامل پنج کتاب است که در آن سرودهای مذهبی آیین عبادت و دعا گنجانیده شده است.
زردشتیان عقیده داشتند که میان خیر آهورا مزدا و شر اهریمن کشمکش جریان دارد ولی در نهایت آهورا مزدا بر اهریمن غلبه می یابد تعلیمات زردشت بر رفتار نیک کردار نیک و پندار نیک بنیاد گذاشته شده است و طبق عقیده آنها هر کسی که این رویه را اختیار کند به بهشت جاویدان خواهد رفت اوستا مأخذ معتبر تاریخ کهن کشور ما محسوب می شود یک سلسله نام های دریاها و کوه ها و ولایت های مملکت ما در آن ذکر گردیده است مثلا بخدی"بلخ" راغا "بدخشان" هریو "هرات" مردو "مرو" هیتونت "ارعنداب".