سایر مقالات:
- فریلنسینگ چیست؟
- فریلنسرها چگونه به موفقیت میرسند؟
- نکاتی که باید درمورد فریلنسرینگ بدانید
- آیا همه پروژههای فریلنسرها به موفقیت ختم میشود؟
فهرست مطالب
اگر مقالههای فریلنسینگ چیست؟ و فریلنسرها چگونه به موفقیت میرسند؟ و نکاتی که باید درمورد فریلنسرینگ بدانید و آیا همه پروژههای فریلنسرها به موفقیت ختم میشود؟ را مطالعه نکردهاید، پیشنهاد میکنیم قبل از خواندن این مطلب نگاهی به آن ها بیندازید.
گزینههایی برای پیشروی در مسیر فریلنسینگ ↑
در این مقاله ما گزینههایی را برای پیشروی در مسیر فریلنسینگ بررسی میکنیم، با نگاهی به برخی ابزارهای ابتدایی، برنامه ریزی را شروع میکنیم و تمامی مایلستونها (نقاط عطف) و اهداف مهم را تعیین خواهیم کرد. سپس نام تجاری شما را در نظر خواهیم گرفت، لیست خرید اولیهتان را ایجاد می کنیم و در مورد ساختار کسبوکار شما تامل خواهیم کرد. پس از آن مبحث را با این بحث به پایان میبریم که چگونه تامین کنندگان را برگزینید و اینکه آیا باید برونسپاری کارهای قانونی و حسابداری را در نظر بگیرید یا خیر.
تصمیمگیری برای اینکه تا کجا پیش بروید ↑
حالا که تصمیم گرفتهاید به یک فریلنسر تبدیل شوید، به مرحله آمادگی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت رسیدهایم. در اینجا این سوال پیش میآید که کدام نوع کار برای شروع سبک زندگی فریلنسینگ شما مناسب است: تماموقت یا پارهوقت.
اگر یک دانشجو باشید و به اتمام تحصیلات خود نزدیک می شوید، زمان دارید تا در اینمورد فکر کنید. این موضوع هم چنین برای حالتی صدق میکند که کار فعلی شما در حال پایان باشد، قرارداد شما در حال اتمام باشد و یا شرکتی که با آن کار میکنید در حال منحل شدن باشد. مزایا و معایبی برای هر دو شرایط، یعنی فریلنسینگ بهعنوان کار جانبی و فریلنسینگ تماموقت وجود دارد و نیاز است تا به دقت این موقعیتها را بسنجید. در ادامه نگاهی به این موارد خواهیم داشت.
فریلنسینگ به عنوان کار جانبی ↑
مزایا:
- این کار یک روش عالی برای آزمون فریلنسینگ پیش از جهش به آن است.
- شما میتوانید پیش از پذیرش ریسک کارهای ناشناخته، تا هر زمانی که میخواهید پول ذخیره کنید.
- شم قادر خواهید بود تا کارهای خود را آزادانهتر انتخاب کنید زیرا حقوق دریافتی شما همچنان در هزینها به شما کمک میکند.
- اگر کار فعلی شما برایتان نمونه کار خوبی به شمار نمیرود، با انجام فریلنسینگ بهصورت پارهوقت میتوانید نمونه کارهای خوبی برای خود ایجاد کنید.
- احتمال زیادی وجود دارد که مشتریانی که در حال حاضر با آنها همکاری میکنید، در آینده نیز همراه شما باشند و در کسب درآمد سریع به شما کمک کنند.
- این کار به شما اجازه میدهد تا بتوانید دفتر کار خانگی خود را تجهیز کنید، بدون اینکه بودجه اولیه خود را بیهوده صرف کنید.
- فریلنسینگ بهصورت پارهوقت بعد از ساعت کاری، در حین حفظ شغل تماموقت، همان حس ناتوانی یک فریلنسر پر مشغله را برای شما القا میکند. این موضوع به شما کمک میکند تا تعیین کنید که توانایی تان برای مدیریت انجام کار در زمان مشخص چگونه است.
معایب:
- بسته به قرارداد استخدامی شما، ممکن است از انجام کاری که بهطور مستقیم با خدمات ارائه شده توسط کارفرمای شما رقابت میکند، منع شده باشید. بهتر است درمورد این موضوع با رئیس خود صحبت کنید.
- تمامی اوقات مهم استراحت عصرگاهی و آخر هفته خود را از دست میدهید. اگر کارهای زیادی را قبول کنید، خود را برای انجام دو کار همزمان شدیدا خسته خواهید کرد.
- شما میبایست توجه زیادی به پذیرش کارهای مختلف داشته باشید، زیرا که زمان شما برای کار کردن محدود است. تلاش برای راضی نگهداشتن همه دشوار است و ممکن است مجبور شوید تا برای عدم قصور در کار مشتریان فعلی، کارهای جدید را نپذیرید.
فریلنسینگ تماموقت ↑
مزایا
- شما آزاد هستید تا به جای اینکه دائما با یک شغل تماموقت سروکله بزنید، زندگی فریلنسینگ خود را داشته باشید.
- راهاندازی کار بهصورت تماموقت بدان معنی است که شما زمان زیادی برای شبکهسازی، برقراری ارتباطات مهم، و پاسخدهی به مشتریان بالقوه خود خواهید داشت.
- دیگر هیچ کارفرمایی وجود ندارد که با کار کردن شما بهصورت فریلنسینگ بهعنوان کار جانبی مشکلی داشته باشد، و شما هیچ تردیدی برای پذیرش پروژه و مشتریان جدید در حد کنترل خود، نخواهید داشت.
معایب
- هیچچیز به اندازه شکست در هفتههای ابتدایی شروع کار نمی تواند در شما ایجاد شک و تردید کند.
- مخارج مالی در حالی که شما مشغول برقراری ارتباط و پیشبرد کسبوکار خود هستید میتواند مشکلاتی برای شما بهوجود آورد.
- زمانی که پروژههای شما زیاد میشود احتمال زیادی وجود دارد که بخواهید از برنامهریزیهای لازم صرفنظر کنید. مشخصا شما بیشتر علاقهمند کسب درآمد هستید تا اینکه بخواهید درمورد ساختار قانونی کسبوکار خود برنامهریزی کنید.
به برنامهریزی زمان اختصاص دهید ↑
اگر قصد دارید تا فریلنسینگ را بهصورت پارهوقت شروع کنید، میبایست زمان کافی برای برنامهریزیهای لازم داشته باشید و پسانداز پول برای روزهایی که با مشکل مواجه خواهید شد را شروع کنید. از سوی دیگر، اگر قصد دارید مستقیما به سمت حرفه فریلنسینگ تمام وقت بروید، به یاد داشته باشید که به محض قبول پروژه ها، مهلت مشخص و محدودی برای اتجام آنها خواهید داشت. با این حال این موضوع به آن معنا نیست که برنامهریزی و آمادهسازی را نادیده بگیرید. برای بیشتر مردم، مفهوم برنامهریزی کسبوکار موضوعی خستهکننده است. با اینحال استقبال از این کار بسیار سازندهتر خواهد بود، زیرا بدین صورت شما متوجه میشوید که در مسیر فریلنسینگ چه مقصدی را دنبال میکنید. دنیا در دستان شماست; شما تعهداتی را پذیرفتهاید، شاید مشتریانی بالقوه در حال حاضر در انتظار شما نشسته اند. ممکن است بسیاری از برنامهریزیها را در ذهن خود انجام داده باشید. اختصاص زمان به نوشتن این افکار و برنامهها ارزشمند است، تا بتوانید در آینده به آنها مراجعه کنید و افکار خود را بهبود بخشیده و آن ها به صورت لیست درآورید.
بسیاری از فریلنسرها و کسبوکارهای کوچک در چند سال اول خود شکست را تجربه میکنند، بسیاری از کارشناسان در این موضوع اشتراک نظر دارند که دلیل شماره یک برای شکست، عدم برنامهریزی یا برنامه ریزیهای اندک است. نیازی نیست که این سند برنامهریزی حاوی اعداد کلمات زیادی باشد; در واقع این برنامهریزی خلاصه ای از تفکرات شما بهصورت کتبی است. توسط این سند شما میتوانید زمینههای شناختهشده و ناشناخته برنامههای خود را فهرست کنید، بنابراین میتوانید در طول زمان بهطور دقیق بر روی آنها کار کنید. یک طرح کسبوکار خوب همواره در حال تحول است، بنابراین آن را بهعنوان وظیفهای درنظر نگیرید که انجام آن در عرض یک ساعت به اتمام برسد و سپس آن را در کشوی میز قرار دهید و فراموشش کنید.
وبسایتهای بیشماری به اشتراکگذاری قالبها و ایدههای مربوط به طرحهای کسبوکار مطلوب اختصاص داده شدهاند. شاید مهمترین عنصر یک طرح کسبوکار این است که بهطور فعالانه با آن درگیر شوید. مرتبا آن را بررسی کنید، در مواقع لازم، خصوصا در چند ماه اول، آن را تنظیم و ویرایش کنید.
روشهای بسیاری برای نوشتن یک طرح کسبوکار خوب وجود دارد، اما اجازه دهید با ایجاد یک سند متنی و پاسخ به سوالات لیست موجود در مثال 2-1 شروع کنیم. برای سوالاتی که جواب آنرا نمیدانید، تنها خود سوال را یادداشت کنید و با اینکار به خودتان یادآوری میکنید که بعدها آنرا اضافه کنید.
به یاد داشته باشید که برنامهها تغییر میکنند، و به احتمال زیاد در این مرحله تلاشهای شما بیشتر پیشبینی غیرواقعی مسائل هستند تا واقعیت. با مطالعه این کتاب و پیشرفت در طی هفتهها و ماههای اول فریلنسینگ، این برنامه توسعه خواهد یافت و با جزئیات بیشتری تکمیل خواهد شد. خوب است که نکات دیگری علاوه بر سوالاتی که در اینجا ذکر شده است افزوده شود.
یک SWOT ایجاد کنید ↑
عبارت SWOT در برنامهریزی برای اولین بار در دهه 1960 پدید آمد. تجزیه و تحلیل SWOT یک روش برنامهریزی استراتژیک ساده است که کمک میکند تا پروژهها و کسبوکارها ارزیابی شوند. این ارزیابی براساس یک شبکه مربع شکل پایه ریزی شده است. و قوتها (Strengths) و ضعفها (Weaknesses) و فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) را پوشش میدهد. SWOT برای مدلهای کسبوکار نیز بهخوبی عمل میکند.
برای شروع، تمامی نقاط قوت و نقاط ضعف خود را فهرست کنید، این موارد میتوانند بهعنوان عناصری داخلی درنظر گرفته شوند که شما تا حدی روی آنها کنترل دارید. کار را با شناسایی تمامی فرصتها و تهدیدها ادامه دهید. این موارد بهطورکلی نیروهای خارجی مانند رقبا و صنعت هستند. پس از آن به دنبال راههایی برای استفاده از نقاط قوت، بهبود نقاط ضعف، استفاده از فرصتهای موجود و دفع تهدیدها باشید.
حتما نیاز نیست تجزیهوتحلیل SWOT طولانی باشد. برخی از مفیدترین تجزیهوتحلیلهای SWOT بر روی یک صفحه نیز جا شدهاند. بهعنوان مثال، اجازه دهید نگاهی به تجزیهوتحلیل جیکوب و امیلی (دو فردی که در مسیر فریلنسینگ قرار گرفتهاند) داشته باشیم. جیکوب یک تجزیه و تحلیل SWOT مانند زیر را ایجاد کرده است:
این نمونهها تنها حاوی چند خط هستند، اما شما میتوانید بهراحتی آنها را به یک صفحه و یا بیشتر بسط دهید. این کار یک روش مختصر ومفید برای بررسی جوانب مثبت و منفی شماست.
اهداف و مایلستونها (Milestone) را تعیین کنید ↑
تمامی این موارد در زمینه اسناد برنامهریزی کسبوکار و تجزیهوتحلیل SWOT ممکن است شما را گیج کند. بااینحال، پیشنهاد ما این است که چند لحظه وقت بگذارید و برخی اهداف ساده را بنویسید و سپس تعدادی از مایلستونها را معین کنید. تعیین هدف به شما کمک میکند تا تمامی افکار و ایدههای شما به یک لیست تبدیل شود که به مراتب قابلیت کنترل بیشتری دارد. افراد موفق در هر زمینه از ورزش تا کسبوکار، همواره بیان میکنند که تنظیم هدف، بخشی ارزشمند در این فرآیند است. اهداف میتوانند به شما کمک کنند تا مقاصد خود را تعریف کنید، همچنین کمک میکند تا بفهمید که چهچیزی برای شما مهم است، به شما برای حرکت بهسوی دستاوردها انگیزه میدهد و در شما اعتمادبهنفس ایجاد میکند.
بسیاری از افراد از مخفف SMART در هنگام تعیین هدف و همچنین سایر روشهای مدیریت پروژه استفاده میکنند. SMART عبارت است از:
- مشخص بودن و معین بودن (Specific): آیا توضیح اهداف صریح و دقیق است؟
- قابل اندازهگیری بودن (Measurable): آیا شرح دادهاید که نتایج را چگونه اندازهگیری میکنید؟
- دستیافتنی بودن (Attainable): آیا دستیابی به اهداف، با کمی تلاش امکانپذیر است؟
- واقعبینانه بودن (Realistic): آیا قدرت کنترل نتایج را دارید؟
- قابلیت زمانبندی شدن (Timely): آیا برای اهداف مهلت مقرری دارید؟
براساس مفهوم SMART، یک هدف مبهم تقریبا یک هدف بیفایده است. بهعنوان مثال، من تمایل دارم که پروژههای بیشتری دریافت کنم; میتوان این هدف را بهصورت دریافت پروژههای مربوط به وب بیشتر، تعریف کنم. اما چقدر مطلوب خواهد بود اگر آن را به دریافت پنج پروژه بیشتر در طی سه ماه آینده تغییر دهم. تفاوت را ببینید: من این هدف را مشخص کردهام (میخواهم پروژههای بیشتری دریافت کنم); آنرا قابل اندازهگیری کردهام. (میخواهم پنج پروژه در سه ماه آینده دریافت کنم); هدف من قابل دستیابی است ( چه کسی نمیتواند پنج پروژه در سه ماه آینده بگیرد؟); هدف من واقعبینانه است (من میدانم که میتوان پنج پروژه در طی این زمان تحویل دهم); این هدف زمانبندی شده است (مهلت مقرر سه ماهه دارد).
حال به سراغ مایلستونها میرویم. مایلستونها را بهعنوان نقطه تحولی در مسیر اهداف بلندمدت خود در نظر بگیرید. یک مایلستون، موقعیتی است که در آن شما درآمدی بیش از حقوق فعلی خود در طی یک سال فریلنسینگ کسب میکنید. مایلستونهای کوچکتری وجود دارند که میتوانید در طول مسیر تعیین کنید تا ببینید که چگونه در حال تغییر و شکلگیری هستید. اولین مایلستون، توانایی کنار گذاشتن و پسانداز پول کافی برای خودتان برای گذران زندگی است. فرض کنیم این مقدار پول، نصف درآمد روزانه شما باشد. براساس اینکه چقدر طول میکشد تا به این توانایی برسید; ممکن است یک ماه باشد یا سه ماه; مایلستون تنظیم کنید. حال بیایید بازگشت سرمایه را درنظر بگیریم که بازگرفتن و احیاء تمامی هزینه های اولیه ناشی از انتقال شما به سبک زندگی فریلنسینگ میباشد. این موضوع برای هر شخص فرق میکند اما باید بدانید که این کار چقدر زمان خواهد برد. سومین مایلستون کسب همان میزان حقوقی است که اکنون دریافت میکنید. آیا این موضوع شش ماه زمان میبرد یا نه ماه یا حتی بیشتر. مایلستونها را یادداشت کنید و با گذشت زمان به آنها نگاهی بیندازید. از اینکه میبینید چقدر سریع به آنها دست یافتهاید متعجب خواهید شد. پا را فراتر نهاده و اهداف بیشتری برای موفقیتهای آتی تنظیم کنید!
برای لیست خرید اولیه برنامهریزی کنید ↑
یک عنصر مهم در مرحله برنامهریزی که باید پیش از حرکت در مسیر فریلنسینگ به آن توجه کنید آماده شدن برای هزینههایی است که در ماههای اولیه شروع کار با آن روبهرو خواهید بود. بسته به موقعیت شما، مواردی وجود دارند که باید بلافاصله برای آنها هزینه پرداخت کنید و از سویی دیگر هزینههایی وجود دارند که میتوانید برای مدتی آنها را به تاخیر بیاندازید. بهترین روش برای تنظیم این هزینهها، ایجاد یک لیست و اولویتبندی موارد موردنیاز (برحسب موقعیت فعلی) و پیشبینی حداکثر میزان قیمتهاست. بدینصورت وقتی این هزینهها کمتر از میزان پیشبینی شده باشند، یک امتیاز برای شما محسوب خواهند شد.
منابع: ↑
برک، مایلز، رکسانا علیطلب(مترجم)، اصول فریلنسینگ موفق، نشریار