در زیر می توانید تعداد زیادی ضرب المثل انگلیسی
را با ترجمه فارسی مشاهده کنید
که به ترتیب حروف الفبا
(البته از آخر به اول) مشخص شده اند.
You’re only young once
آدم هميشه كه جوان نمي ماند؛ قدر جواني را بدان.
Your sins will find you out
مكن بد كه بد بيني از يار نيك نرويد ز تخم بدي بار نيک
غم و شادمانی نماند و لیک جزای عمل ماند و نام نیک
You can’t make an omelette/omelet without breaking eggs
تا خراب نشود، آباد نمي شود؛ بي مايه فطير است.
برای دیدن بقیه ضرب المثل ها به ادامه مطلب بروید
You can not serve God and mammon
هم خدا خواهي و هم دنياي دون
اين محال است و جنون اي ذولفنون
You may end him but you’ll not mend him
توبه گرگ مرگ است.
You can lead a horse to water, but you can’t make him drink
هيچ كاري با زور درست نمي شود؛ زور همیشه کارساز نیست.
You win some/a few, you lose some/a few
زندگي برد و باخت دارد.
You are what you eat.
غذای انسان ماهیت انسان را می سازد.
You have take the good with the bad
بايد خوب را با بد پذيرفت.
A Younger idler, an old beggar
جوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست.
در جوانی کار کن تا در پیری گدایی نکنی.
You reap what you sow.
خرما نتوان خورد از اين خار كه كشتيم
ديبا نتوان بافت از اين پشم كه رشتيم
You pay your money and you take your choice
هر چقدر پول بدهي همان قدر آش مي خوري.
You can do anything, but not everything
شما می توانید هر کاری را انجام دهید اما
نمی توانید همه کارها را انجام دهید.
You can’t put the clock back
گذشته ها گذشته است.
Years teach us more than books
سالها بیشتر از کتابها به ما درس می دهند.
You want a thing done, do it yourself
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
You can’t keep a good man down
خواستن توانستن است.
You saw nothing, you heard nothing
شتر ديدي نديدي.
You took the words out of my mouth
جانا سخن از زبان ما مي گويي.
You are scraping the bottom of the barrel.
ملاقه ات به ته ديگ خورده است.
You can’t win.
مقسّمت ندهد روزي كه ننهادست.
You can educate a fool, but you can not make him think
آدم احمق را می توان تربیت کرد اما نمی توان به تفکر واداشت.
You can’t have your cake and eat it too
ني شود هم خدا را بخواهي و هم خرما را.
You can’t take it with you when you die
ثروت را به هنگام مرگ با خود به گور نتوان برد.
You can not put out a fire with oil
آتش را با آتش خاموش نتوان كرد.
You can not wash a black a more white
كه زنگي به شستن نگردد سفيد.
You can not catch old birds with chaff.
عنقا را به دام نتوان گرفت.
You must lie on the bed you have made
خود كرده را تدبير نيست