آبستره به نوعی از هنر میگویند که اشیاء و موجودات واقعی را نشان ندهد، بلکه خطوط و رنگهایش از جهان نامعلوم و ذهنی ناشی شده است.
البته بعضی وقتها همین هنر آبستره برای یک ایده یا یک فکر به کار میآید وبعضی وقتها پشتاش فکر خاصی نیست، همین طوری تراوشات ذهنی است .
در سالهای دهه 1920 که هنر نقاشی در اوج قدرت و نوآوری خود بود، هنرآبستره به نقاشیهایی گفته میشد که اشکال واقعی را تغییر شکل میدادند یاسادهتر میکردند تا فهم بصری مخاطب تقویت شود. مثل نقاشیهایی به سبککوبیسم یا فوتوریسم. این سبکها میخواستند مفهومی درونیتر از ظاهر اشیاءرا نشان دهند.
سبک آبستره در اصل به نقوش اسلامی و یا یهودی برمیگردد. در اسلام بخاطراین که کشیدن صورت انسان ممنوع شده بود، نقاشان به طرحهای انتزاعی روی می آورند. طرحهای اسلیمی یا همان پیچ و خمها که شبیه شاخه درخت یا شاخه گلند از همین نوعاند.
برخی هنرهای جدید خیلی به سمت هنر آبستره رفتهاند. مثل سینما یا عکاسی ویا مخصوصاً ویدئو کلیپهایی که برای موسیقیهای انتزاعی ساخته میشوند.هنرهای جدید به خاطر باز بودن دستشان در تکنولوژی و همچنین پیچیده بودن پروسه تولید اثر هنری خیلی آمادگی دارند برای نزدیکی به آبستره
عدهاي لغت «آبستره» را به معاني انتزاع و تجريد تعبير و معني ميكنند ومعتقدند كه کلیه آثار انتزاعي و تجريدي، معني ترجمه شدهاي از کلمه آبستره هستند، در حاليكه چنين نيست و ما در اين سلسله گفتارها به تفاوت نادرست ترجمه آبستره خواهيم پرداخت، از هنگاميكه آثار آبستره در هنر نقاشي پديدارشد دامنه وسعت انتقال و گسترش آن به سراسر جهان راه يافت از جمله هنرايران را نيز تحتالشعاع قرارداد و تعدادي از هنرمندان ايراني پيرو اين نوع هنر شده و در صدد برآمدند كه ابتدا به ساكن آنرا براي جامعه ما معنی و ترجمه كنند.
به همين دليل آنچه آن گروه اندك از هنرمندان ايراني به ترجمه لغت آبستره دادند مفهوم و تعريفي شد كه تاكنون نيز ادامه يافته و در عرصه هنرهای مختلف از آن ياد ميشود. همه اهميت ماجرا در ترجمهاي است كه آنان ازآبستره در اختيار اهل هنر قرار دادند.
آنان ميگفتند كه آبستره، به معنی انتزاع و تجريه است و هر اثر تجريدي يا انتزاعي به معني همان انتزاع بوده و اين گفته چنان وسعت يافت كه امروزه در همه مجامع هنري و محافل آموزشي ازترجمه آبستره به همين معني انتزاع و تجريد استفاده ميشود در طول سالیان متمادی كه بر هنر ايران بعد از ورود سبكها و مكتبهاي هنري گذشت هيچكس پيدانشد كه بر روي ترجمه اين كلمه بصورت جدي و اساسي فكر كند و معاني ترجمه شده به اين هنر را مورد ارزيابي و تفحص قرار داده و معني و مفهوم اصلي آنرا در اختيار هنرجويان و هنرمندان و بطور اخص پژوهشگران قرار دهد . لذا به همین دلیل نقيصه حتي اساتيد اهل فن نيز به اشتباه رفتند و همين معانی ترجمه شدهاي كه از آبستره در گذشته شده اشتباه را در آثاري كه از خود به چاپ ميرساندند نيز نام برده آنرا به اقصاء نقاط كشور منتقل كرده از همین روی گسترش بيمانندي يافت. همين ارزيابي شتابزده آنان از مفهوم اين هنرباعث گرديده كه امروز كمتر محقق و فرد اهل فكري آستين بالا زند و دست بكارشود و سره را از نامبرده باز شناساند و معني در خور و قابل در اختيارمخاطب قرار دهد هر چند كار بر روي اين موضوع بسيار سخت و دشوار گرديده ،چون معني انتزاع و تجريد براي كلمة آبستره كاملاً جا افتاده و ذهن مخاطب بازشناسي تعبير و مفاهيم جديد از اين كلمه بسيار مقاومت خواهد كرد .گاهاً آنرا نخواهد پذيرفت بنابر اين با همه سختي و نيروهاي مانع كه در پيشروي اين تحقيق خواهيم داشت باز هم با جدّيت به سوي تجريه و تحليل این موضوع خواهيم رفت و انرا از پايه و ريشه تا سمت و سويي كه بالا رفته و قدكشيده و شاخه دوانده ، دنبال و پي خواهيم گرفت .
هنر «آبستره» به آنگونه آثاري گفته ميشود كه بسيار مجهول و نامحسوس و غير قابل پيش بيني و به دور از انتظار مخاطبان است . كليه آثار آبستره از نوع نقاشي صرفاً براي ديدن و تماشاكردن و از نوع آثار حجمي صرفاً برای لمس كردن نه براي لذت بردن و به خاطر سپردن ساخته ميشوند، بنابراین هیچ یک از مخاطبان نبايد با مواجن اين آثار انتظار رؤيت يك صفت اخلاقي يايك فضيلت معنوي را داشته باشند، زيرا هنرمندان اينگونه آثار بدون در نظرگرفتن هيچگونه قصد و موردي به خلق آن دست ميزنند به همين دليل آثارآبستره هرگز مشمول نقد منطقي نميشوند. چون از يك ذهن و فكر منطقي تراوش نکرده اند كه انتظار چنين نقدي از آنان برود هنرمندان آبستره ساز هرگزنميدانند كه (چرا و چگونه؟) به اين اثر رسيدهاند آيا هرگز ميفهمند كه چه ميخواهند و قصدشان از آنچه ساختهاند چه بوده، آنان نگاهشان را متوجه بیننده آثار خود كرده و ميخواهند بدانند كه آنان چه ديده يا لمس كردهاندبرايشان جالب است كه بدانند آيا توانستهاند با آثار خود مردم را به غايت(ندانستن) ارجاع دهند. آنان به آن دسته يا گروه از مخاطباني كه با رؤيت آثار آبستره، كلماتي همچون بيمعني و منحط و بيربط ، ... بكار ميبرندهيچ كاري ندارند چون بار بردن اينگونه كلمات و يا نظاير آن نشان ميدهدكه بيننده با اين نوع آثار ارتباط برقرار كرده كه توانسته در تحليل خودبراي آنان از چنين كلماتي نام ببرد، در واقع هدف و مقصود از ساختن چنین آثاری اين است كه هيچكس نداند براي چه هدفي ترميم و يا ساخته شدهاند وبراي چه هدفي در يك گالري به نمايش گذاشته شدهاند.