معرفی کتاب رهش
شاید برای خیلی از ما پیش آمده باشد که بگوییم:این شهر به زودی نفس ما را خواهد گرفت اید بارها بهخاطر آلودگی هوا و شلوغیهای بی حد و حساب آسیب دیده باشیم، شاید کلافه شده باشیم و در دلمان گفته باشیم چارهای جز فرار نیست. دارم از تهران حرف میزنم؛ تهران شلوغ و پر از هیاهو پر از مردمانی که مدام در حال رفتن هستند اما فقط میروند و از کمی دورتر که نگاه کنی خیال میکنی فقط میخواهند فرار کنند مقصدی ندارند و تنها به قصد رفتن در حرکتند. رهش را که میخوانیم بیشتر دلمان رهایی میخواهد شاید هنوز در همین کشور جایی برای نفس کشیدن باشد، جایی که درختها و حوضچهها جای خود را به آهن و آجر و سنگ نداده باشند. رضا امیرخوانی با نوشتن کتاب رهش انتقادات تند خود را نسبت به تغییرات شهر بیان کرده است و با صراحت تهران را شهری ناامن معرفی کرده است. ادامه