باران پاییزی...!!

امشب دلم هوای باران های پاييزی را دارد..
كاش امشب باران ببارد و من زير نم نم اشك های آسمان خيس شوم،از ياد نمی برم روزهایی كه با تو لحظه های خوب زندگی ام معنا می گرفت....
آن روزها كه مي شد از نگاه هم عشق را خواند و فاصله ها را زير خاك باغچه پنهان كرد....
آن روزها كه می توانستيم در امتداد ساحل كبير قدم بزنيم و معنای دريا بودن را با ذره ذره وجود حس كنيم و دل به زمزمه ی امواج بسپاريم و نجوای آنها را در گوش مرغان دريايی بشنويم..
افسوس.....
افسوس كه آن روزها رفتند
و چه تلخ است تكرار تنهایی
و لمس غريبی در لحظه لحظه ی زندگی...................

عجیب است دریا...تا آدم را غرق خود می كند آن را پس می زند..!

بالا