عنوان مطلب : مقالات
با این حال بخشی از عقاید ماسون ها که کاملاً اثبات شده اند، عبارتند از:
• ادعای روشنی بخش (Giver of light) بودن شیطان (Lucifer)
• بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی (Satanism)
• اعتقاد به اینکه زن و مرد اولیه، که مقام نیمه خدایی دارند، خالق نسل کره ی زمین هستند نه خداوند یکتا.
• بزرگداشت الهه های ملل باستان، مانند ایزس، لات و ... و احترام به عقاید جاهلی ملل باستان (Paganism).
• اعتقاد قوی به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآمیز و شرک آمیز بودن عقاید آنها را توأماً نشان می دهد.
• اعتقاد فراوان به اومانیسم.
• اعتقاد فراوان به ماتریالیسم (ماده گرایی) و عدم اعتقاد به روح و مسایل فرامادی.
• اعتقاد راسخ به سلیمان (Solomon) نه به عنوان نبی بلکه به عنوان پادشاه، جادوگر و ماسون اعظم. نکته ی جالب این که اکثر یهودیان نیز چنین اعتقادی دارند. آیه ی 102 سوره ی بقره نیز اشاره به همین مطلب دارد.
« خداوند در آيه ي102 سوره ي بقره درباره ي بني اسراييل مي فرمايد:
وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْکِ سُلَيْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـکِنَّ الشَّيْاطِينَ کَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ...
و پيروي کردند از سخناني که شياطين در قلمرو سليمان مي خواندند وهرگز سليمان به خدا کافر نگشت وليکن شياطين کافر شدند که سحر به مردم مي آموختند ...»
کتاب تفسير نمونه درباره ي آيه ي 102 سوره ي بقره می نویسد:
از احـاديـث چـنـيـن بـر مـى آيد که در زمان سليمان پيامبر، گروهى در کشور او به عمل سحر و جـادوگـرى پرداختند, سليمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى کرده، در محل مخصوصى نگهدارى کنند.
پـس از وفات سليمان، گروهى آنها را بيرون آورده و شروع به اشاعه و تعليم سحر کردند؛ بعضى از اين موقعيت استفاده کرده و گفتند: سليمان اصلاً پيامبر نبود، گروهى از بنى اسرائيل هم از آنها تبعيت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا که دست از تورات نيز برداشتند. هـنـگـامى که پيامبراسلام (ص) ظهور کرد و ضمن آيات قرآن اعلام نمود سليمان از پيامبران خدا بوده است، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمى کنيد که مى گويد سليمان پيامبر است؟
اين گفتار يهود، علاوه بر اين که تهمت و افتراى بزرگى نسبت به اين پيامبر الهى محسوب مى شد، لازمه اش تکفير سليمان (ع ) بود. به هر حال اين آيه فصل ديگرى از زشتکاريهاى يهود را معرفى مى کند که پيامبر بزرگ خدا، سليمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند،مى گويد:«آنها ازآنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مـى خواندند، پيروى کردند : «وَاتبعوا ما تتلوا الشياطين عَلى مُلک سُليـمان ». سپس قرآن به دنبال اين سخن اضافه مى کند: سليمان هرگز کافر نشد : «وَ ماکفَرَ سُليـمان ». او هـرگـز بـه سحر توسل نجست و از جادوگرى براى پيشبرد اهداف خود استفاده نکرد، ولى شياطين کافر شدند، وبه مردم تعليم سحر دادند «وَلکن الشَياطين کفروا يعلمون الناس السحر ».
• اعتقاد به قدرت برتر در ماسون صاحب درجه 33. گروه های ماسونی 33 مرتبه و 33 درجه دارند. شخصی که به درجه ی 33 می رسد ، قدرت زیادی داشته و ماسون اعظم نامیده می شود. این شخص بالاترین مقام لژ را در اختیار دارد.
• اعتقاد به ساخت معبد سلیمان به عنوان پایتخت عقیدتی در بیت المقدس (Jerusalem) قبل از ظهور ضد مسیح (Antichrist) یا فرعون جدید (New Pharaoh) که منجی شیطانی ماسونهاست.
• اعتقاد به ظهور ضد مسیح (Antichrist = دجال) یا فرعون جدید (New Pharaoh) در ابتدای (دهه ی اول) قرن 21 و شروع حکومت جهانی شیطانی توسط او. (البته ممکن است که Antichrist موردنظر خود ماسون ها، لزوماً شخص خاصی نباشد بلکه ممکن است Antichrist مورد نظر ماسون ها، خود تشکیلات فراماسونری باشد.)
در هر حال جا دارد که در این قسمت به این نکته اشاره کنیم که گروه هایی مانند فراماسونرها و شیطان پرستان، از شیطان پرستی به عنوان یک نماد برای مبارزه با ادیان استفاده می کنند.اعضای این گروه ها در واقع هیچ اعتقاد قلبی به مسایل فرازمینی مانند خدا، فرشتگان، شیطان و ... ندارند و معتقدند که تنها ماده وجود خارجی دارد. (اعتقاد به ماتریالیسم)
اعضای این گروه ها برای نشان دادن دشمنی خود با مذاهب، از نماد(Baphomet) که مربوط به شیطان پرستان باستان است، استفاده نموده و از آن برای نشان دادن بی اعتقادی خود به عالم آخرت بهره می جویند. البته لازم به ذکر است که فراماسون ها و شیطان پرستان، خودشان نیز به این مسأله اعتراف کرده اند؛ تا آن جا که دربعضی از کتب شیطان پرستان، مطالب زیر به چشم می خورد: گروه هاي فراماسونري براي اين که حساسيت گروه هاي مذهبي را نسبت به خود کم کنند، در سخنان خود ابراز مي دارند که آن ها نيز همانند اديان آسماني به يک وجود برتر اعتقاد دارند. آن ها اين موجود برتر را " معمار بزرگ کائنات " (Universe the of Architect Great) يا " وجود اعلي " (Being Supreme) مي نامند.
بر خلاف ظاهر فريبنده ي عبارات فوق، هيچ کدام از آن ها به خداوند متعال ارتباطي ندارند؛ بلکه در ديدگاه منحرف ماسون ها، اين " وجود برتر " يا " معمار بزرگ کائنات "، همان " تعادل موجود در عالم خلقت " و يا " انرژي ايجاد کننده ي تعادل عالم خلقت" است، که اين تفکر، بسيار شبيه به تفکر حاکم بر مکاتب الحادي همچون مکتب فکري مصر باستان مي باشد. شواهد اين تفکر کفر آميز ماسوني، مطالبي هستند که در مجلات ماسوني مربوط به بعضي از لژها مشاهده مي گردد: "شما بنا به ميل و اراده تان، روح و هوشتان، يا بر اساس درک و ايمانتان، مي توانيد خدا را با نام هاي طبيعت، قدر، قدرت يا قانون بخوانيد. "