تارنماي سرداران، شرحي است
بر زندگينامه شهداي سردار ساوجي
سرداران به عنوان پروژه
پايان ترم دورهي طراحي وب طراحي شد. هدف از ايجاد آن آشنايي هر چه بيشتر با
فرماندهان و سرداران ساوجي در هشت سال دفاع مقدس ميباشد.
سرداراني نظير
شهيد دكتر مصطفي چمران، شهيد مهدي نظري، شهيد مهدي نظر فخاري، شهيد امير حسين نديري
و شهداي ديگري كه عزت امروز خود را مديون آنان هستيم.
فرازي از وصيتنامه سردار بزرگ اسلام شهيد چمران
اینجا قلب میسوزد، اشک میجوشد، وجود خاکستر میشود و احساس سخن میگوید. اینجا کسی چیزی نمیخواهد، انتظاری ندارد، ادعایی نمیکند، فریاد زجه ای است که از سینه پر درد به آسمان طنین انداخته و سایه ای کمرنگ از آن فریادها بر این صفحات نقش بسته است چه زیباست راز و نیاز های درویشی دلسوخته و نا امید در نیمه های شب، فریاد خروشان یک انقلابی از جان گذشته در دهان اژدهای مرگ.
چه خوش است دست از جهان شستن دنیا را سه طلاقه کردن و از همه قید و بند اسارت حیات آزاد شدن، بدون بیم و امید علیه ستمگران جنگیدن پرچم حق را در صحنه خطر و مرگ برافراشتن به همه طاغوت ها نه گفتن با سرور و غرور به استقبال شهادت رفتن جایی که انسان دیگر مصلحتی ندارد تا حق را برای آن کتمان نماید .آنجا حق و عدل همچون خورشید میتابد و همه قدرتها و حتی قداست ها فرو میریزند و هیچ کس جز خدا فقط خدا سلطنت نخواهد داشت.
خوش دارم از همه چیز و همه کس دل ببرم و جز خدا انیسی و همراهی نداشته باشم .
خوش دارم که زمین زیر اندازم و آسمان بلند رو اندازم باشد و از همه زندگی و تعلقات آن آزاد گردم .
خوش دارم مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد بسپارند تا حتی قبری را از این زمین اشغال نکنم .
خوش دارم هیچ کس مرا نشناسد هیچ کس از غم ها و درد هایم آگاهی نداشته باشد.
هیچ کس از راز و نیاز های شبانه ام نفهمد، هیچ کس اشک های سوزانم را در نیمه های شب نبیند هیچ کس به من محبت نکند هیچ کس به من توجه ننماید جز خدا کسی را نداشته باشم جز خدا به کسی پناه نبرم .
خوش دارم آزاد از همه قید و بند ها در غروب آفتاب بر بلندی کوهی بنشینم و فرو رفتن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم .
مصطفي چمران
فرازي از وصيتنامه سردار بزرگ اسلام شهيد نديري
بسم الله الرحمن الرحیم
من طلبني وجدني ، و من وجدني احبني ، ومن احبني عشقني ، و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته
آن كس را كه خداي ، عاشقش شود او را مي كشد و كسي را كه خداوند بكشد ،خونبهايش ذات احديت مي گردد ؛ و خوشا به حال آن كساني كه ايزد منان بخواهد خونبهايشان را بپردازد.
برادران ! من حقير، هر بار كه به نوشتن وصيت نامه فكر مي كنم و هربار كه مي خواهم سفارشي بنمايم مي بينم كه ملت بيدار و شريف ايران ،به طريق بهتري عملاًثابت كرده اند ، الحمدلله . البته واضح و روشن است كه اين كار در توان و قدرت انسانهاي معمولي نيست ؛ اين چنين ايثار و فداكاري ، و به عبارت بهتر تمامي اين معجزات ، از موهبات الهي است كه از ملت شهيدپرور ما سر مي زند. عزيزاني كه سر و جان در طبق اخلاص مي نهند و براي دفاع از حقانيت اسلام ، جهاد مي كنند ، نشان عشقشان به « محبوب » مي باشد.
يكي از نشانه هاي اين موهبات الهي اين است كه ملت عزيز ما ، خون شهيدان خويش را پاس مي دارد و سعي مي كند كه اعمال خويش را كه مسير آنان قرار دهد ، تا موجبات رضاي « معبود » را فراهم آورد ... انتظار من از ملت شريف ايران ، خصوصاً پدر و مادرم ، اين است كه بر درگاه خداوند ، تبارك و تعالي ، تضرع و زاري كنند كه اين هديه ناقابل را از ايشان بپذيرد.
سفارش مي كنم، ملت ايران تمام امكانات و جانشان را در خدمت اين حكومت و اين رهبر عزيز ، كه چراغ راه شهدا و تمامي نجات يافتگان از گناه مي باشد ، قرار دهد ... آگاه باشيد كه دير يا زود ، زنگ حركت زده خواهد شد؛اي خوشا بر حال آنان كه توشعه ره به اندازه كافي با خود برداشته باشند.
... بعد از قرنها، خداوند در رحمت ديگري را بر روي ملت ما گشود؛ خوشا به حال آنان كه قدر اين رحمت و نعمت را دانسته و مي دانند . درموردوصيت شخصي خودم، بايد بگويم كه اگربراي خانواده ام ممكن بود ، هزينه اي را كه براي جشن عروسي ام در نظر گفته اند، آن را به جبهه هاي جنگ، اختصاص دهند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
برادر كوچك شما ،امير حسين نديري