درباره ما

  • صفحه اصلی
  • داستان باشگاه رام دخت

    از زمانهای دور شاید از دوران کودکی در گوشه های فراموش شده مغز من آرزوی داشتن این مزرعه وجود داشت و ناخودآگاه در زندگی دنبال این آرزو بودم، تا زمان کم کم این شرایط را آماده کرد.

    روزی در سال 1388 در تهران خسته از گرفتاریهای کار تصمیم به گردش در باشگاههای اطراف تهران راگرفتم و با دوستم، که نقش زیادی در این تصمیم داشت به باشگاهی در جاده ساوه رفتیم و شخصی که بهرامی نام داشت را ملاقات کردم، بسیار زرنگ بود و با حرافی توانست مادیان اسبچه خزری را به ما بیندازد او در ان زمان فکر میکرد که سال دیگر مادیان را به نصف قیمت دوباره از ما میخرد ولی به تنها چیزی که فکر نمی کرد این بود که فصل جدیدی را در زندگی من باز خواهد کرد و من همیشه از آن مرد دلال اسب متشکرم چون مرا به آن چیزی که دنبالش بودم رسانید. مردم همیشه نا آگاهانه در زندگی کنجکاوی می کنند ولی خیلی کم به آن روش زندگی که خداوند برای انها در نظرگرفته می رسند.

    موفق ترین آدمها کسانی هستند که متوجه خواسته های خود شوند و در آن راه گام بگذارند. موفقیت مادی همیشه باعث خوشبختی فرد نمی شود.

    وقتی من دوازده ساله بودم آقایی محترم از خوانین بوچاقچی (جناب آقای شجاعپور ) اسبی به عموی من هدیه کرده بود و شخصی دیگر بنام مرحوم استوار رضایی که سوارکار قابلی بود این ایده را (تولید کردن اسب ) در مغز من کاشتند زمانی که استوار رضایی بر آن اسب قوی هیکل کرد می تازید من بودم که در رویاهای خود در حال پرواز بودم و آرزو می کردم که روزی در پشت اسبان زیبا که تولید مزرعه خودم هستند پرواز کنم.

    خدا را شکر میکنم که از آن روز تا بحال مزرعه ای با بیست راس اسب دارم و با ده مادیان خزری که سرمایه مزرعه هستند به تولید مشغولم. تا حالا چندین خزری که در جهان مقام دار زیبایی هستند وارد کرده و کره های زیبا و قوی تولید کردم و همچنین از مادیانهای ایرانی و سیلمی های ایرانی برای تولید اسبان استقامتی استفاده می کنم

    باید بگویم ایران بهترین جا برای تولید اسب می باشد. امسال پیش بینی می کنم که حدود هشت کره از نژادهای مختلف داشته باشم و به امید خدا مزرعه به خودکفایی برسد. پرورش اسب تنها یک شغل نیست کسی که به این مهم می پردازد روش جدیدی از زندگی را می آموزد و واقعا از همه روشها زیباتر است

    شروع داستان